معضل بیکاری برادرم رنجم می ده، چیکار باید کرد؟
ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 38 ساله )
سلام خسته نباشید.یه راهنمایی ازتون می خوام من یه برادر دارم که ۴۱سالشه. دیپلم ریاضی و فوق دیپلم حسابداری .چند تا مدرک فنی و حرفه ای هم دارد.ولی بیکاره .مشکل ما هم بیکاری ایشون هر چقدر خانواده باهاش صحبت میکنن فایده نداره در واقع همه جور رفتار شده ولی جواب نگرفتیم (ارامش .دعوا .تهدید و...)همش میگه من دیگه میرم سرکار ولی در حد حرف. یک سال ازدواج کرده متاسفانه فرقی نکرده .خیلی فرد هنرمند و بااستعدادیه ولی چه فایده استفاده نمیکنه .جالب اینجاست هر وقت باهاش حرف میزنیم در مورد کار این جواب میده :چی فکر میکردم چی شد .من تو زندگی باختم و... . بعدش ناراحت میشه میره تو حال خودش .کارای سطح پایین اصلا قبول نداره بالایی را رو هم که...به خدا موندیم چکار کنیم برخورد و ظاهرشم خیلی شل و وله هیچ وقت خودش خوشحال نشون نمیده چرا فقط زمانی که اصلا کاری به کارش نداشته باشیم اونم واسه خودش راحت بخوره و بخوابه تنبلانه باشه.جدیدا میگه اشتباه کردم ازدواج کردم !!!!!خلاصه از شما مشاور عزیز می خوام یه راهکار خوب نشون بدید چکار کنیم پدر و مادرم بشدت ناراحتن از این مسئله
مشاور (احسان فدایی)
با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.
خواهر محترم! مسأله اشتغال یکی از دغدغه های اصلی همه جوانان است. امروزه در کشور ما صدها هزار نفر بیکار وجود دارند. بنابراین، این فقط مشکل برادر شما نیست. برادرتان نیز مانند بسیاری از جوانان دیگر باید با آن به گونهای منطقی کنار بیاید؛ اما اینکه اقدام به کار نمیکند در حالی که توانمند است می تواند علل مختلفی از جمله این علت داشته باشد که ایشان مثلا خیلی کمالگرا هستند و دوست دارند یا کار خیلی خوب با درآمد بالا داشته باشند و یا اگر نشد بیکار باشند. این تفکر نوعی خطای شناختی است که صفر و صد را نشان میدهد یا به عبارتی خطای شناختی همه یا هیچ که باید توسط روانشناس از ذهن ایشان پاک و اصلاح شود.
علت دیگر که به احتمال قوی در ایشان رخ داده و با توجه به گفتههای شما که بیان نمودید: « بعدش ناراحت میشه میره تو حال خودش » نیز قابل برداشت است، ابتلا به افسردگی است؛ بدین معنا که ایشان آرزوهای بزرگی را برای خود در نظر گرفته ولی این آرزوها تأمین نشده و اکنون احساس ناامیدی شدیدی می کند.
به نظر میرسد راههای مختلفی را امتحان کرده و جواب نگرفتهاید، منتها تنها راهی که میتوان او را به حالات اولیه باز گرداند و انگیزة او را برای زندگی تقویت نمود، ارجاع او به روانشناس و مشاور است؛ زیرا هر قدر شما یا اطرافیان به گوش او میخوانید چون سن ایشان بالا رفته است بی فایده است و بیحالی و سستی خود را ادامه میدهد؛ منتها روانشناس با کشف ریشة مشکل انگیزة کاری را در او تقویت مینماید و کمک میکند توانمندیهایش را باور نموده و یه دنبال شغل متناسب بگردد.
توصیه میکنیم با همسر ایشان تعامل نموده و از ادامة این فرایند با همفکری جلوگیری نمایید و سعی کنید هر چه سریعتر او را نزد روانشناس خبره و با تجربه ارجاع دهید.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}